ترس و اجبار به جای درایت در خودروسازی ایران

اجبار در خودروسازی ایران
اجبار در خودروسازی ایران

با نشستن علی آبادی بر تخت صدارت، سمت و سوی سیاست های وزارت صمت تغییر و شیب شدیدی به برقی سازی پیدا کرده است. این حرکت الزام و اجبار امروز این صنعت به شمارمی آید، اما متأسفانه با فرصت سوزی های مکرر ترس و اجبار به جای درایت در خودروسازی ایران موتور محرک شده است.

فونیکس آریزو 8 فونیکس آریزو 8 مدیران 777 مدیران 777

به گزارش پایگاه خبری اسب بخار، طی دورانی که فاطمی امین سکان‌دار صمت کشور بود در مقطعی افزایش تولید و پس از آن واردات خودرو سرلوحه کار این وزارت خانه شده بود. در زمان وزیر سابق به فراخور حال و ضرورت ها، محصولات جدید تولید داخل مرتباً رونمایی می شدند. پس از مدتی این روند به معرفی و تبلیغات خودروها وارداتی رسید.

در دوره جدید مدیریت این وزارتخانه همین روش با خودروهای برقی ادامه یافته است، حتا دومین نمایشگاه تحول صنعت خودرو کشور نیز حول و حوش همین محور برگزار شد.

در این میان، از یک سو، تبحر و آشنایی و علاقه وافر علی آبادی و از سوی دیگر، ضرورت ها و الزامات و اجبار نقش مهمی را ایفا می کنند. در حال حاضر، بسیاری از خودروسازان حداقل یک خودروی برقی را در سبد محصولات خود گنجانده اند. مسئولان و متولیان نیز به طور مرتب درخصوص مزایای استفاده از این خودروها و اثرات مثبت و بلندمدت آن صحبت می کنند. در این زمینه ها، وزارت صمت از الگوی دوران فاطمی امین استفاده می کند. هر چند خودروهای برقی متعددی وارد و یا تولید شده اند، اما حجم تبلیغات بیش تر از آن چیزی است که در اختیار داریم.

این در حالی است که واقعاً طی سال های اخیر، مردم از شعار خسته شده اند، اما مسئولان همچنان سعی دارند با تغییر ادبیات و کلمات راه را ادامه بدهند. البته در این که باید به سمت برقی سازی خودروها با اولویت حمل و نقل عمومی حرکت کنیم هیچ حرفی نیست و حتا دیر هم شده است. کشورهای زیادی  نیز در سال های اخیر، تولید، واردات و فرهنگ سازی برای استفاده از خودروهای برقی را آغاز کرده اند.

اما مسئله اصلی نحوه و چرایی ورود به بحث خودروهای برقی حائز اهمیت است. در بسیاری از این کشورها لزوم ورود به این مبحث براساس آینده نگری استوار است. در واقع، رقابت میان شرکت های بخش خصوصی، خودروسازی غیر دولتی، میل به توسعه، احساس مسئولیت درباره مردم، نسل آینده و جهان احساس شده و بر همین مبنا تغییر دیدگاه به وجود آمده است، اما آیا در ایران نیز چنین الگویی وجود دارد یا وضعیت کشور به اجبار مسئولان را به این سمت هل داده است. به بیان ساده، براساس آن چه تجربه شده است تا زمانی که مجبور نشده ایم حرکت در مسیر و راه جدید را آغاز نکرده ایم. برقی سازی خودر‌وها هم در همین راستا قرار می گیرد. هیچ موقع شرایط اقتصادی و سیاسی کشور این گونه نبوده است.

در حال حاضر، میزان مصرف بنزین از تولید آن بیش تر است. در تابستان اعلام شد نیازمند واردات روزانه ۱۰ میلیون لیتر از روسیه و کشورهای مشترک المنافع هستیم. براساس آخرین آمار تاکنون ۸۰۰ میلیون دلار هزینه واردات بنزین شده است. این رقم تا انتهای سال به یک میلیارد دلار خواهد رسید. به عبارتی، ۵۰ هزار میلیارد تومان فقط صرف جبران کسری بنزین خواهد شد؛ عددی تلخ، وحشتناک که تنها یک فقره و نمونه کوچک از اقتصاد پوپولیستی رانت محور دولتی به شمار می آید. اقتصادی که حدود ۲۰ سال پیش قیمت حامل های انرژی را به عنوان عیدی مجلس هفتم به مردم اعلام کرد. حالا این عیدی نه تنها نفس مردم را گرفته، بلکه مستقیم سفره و آینده آنان را نیز هدف قرار داده است.

اما آیا در شرایط فعلی، امکان واقعی سازی قیمت ها وجود دارد؟ آیا وضعیت اقتصادی برای این کار مناسب است؟ آیا اصلاً کسی جرئت و جسارت این کار  را دارد؟ آیا واقعاً عدالت و انصاف است که مردم تاوان ندانم‌کاری برخی مسئولان را بدهند.

این در حالی است که یارانه بنزین یکی از ناعادلانه ترین سوبسیدهایی است که توزیع می شود. هر که بیش تر مصرف کند، از رانت بیش تری بهره می برد، اما متأسفانه تا زمانی که فوران دلارهای نفتی وجود داشت، سیاست مداران محبوبیت و جلوگیری از انتقاد رقبا را به جلوگیری از آینده سوزی و اتلاف منابع ترجیح دادند؛ اگر اسم این عمل خیانت نیست، پس باید لغت جدیدی برایش پیدا کرد.

با این وجود، این خیانت ها تکرار و از دولتی به دولت دیگر منتقل می شود، یعنی تا زمانی که مجبور نشوند، شجاعت، جسارت و درایت تغییر سیاست و اصلاح مسیر را ندارند. ولو این که ادامه مسیر شدت تخریب و ضریب آسیب ها را بیش تر و غیر قابل جبران کند. مانند اصلاح و بهینه کردن موتور خودروهای تولید داخل، تا زمانی که، تبدیل به یک معضل اساسی نشد،اقدامی برای بهبود آن ها صورت نگرفت، یعنی تا جایی پیش می روند که دیگر چاره ای باقی نمی ماند و ادامه وضعیت باعث افزایش اعتراضات عمومی خواهد شد.

با توجه به نوع تفکر اقتصاد دولتی به نظر می رسد تعجیل و حرکت شتاب‌زده به سوی برقی سازی هم از همین جنس است. در حال حاضر، این ضرورت باعث شده است توان و عمده فعالیت های وزارت صمت به سوی برقی سازی خودروها متمرکز شود. این مسئله بعد از سفر وزیر صمت به چین شتاب بیش تری هم گرفته است. البته با توجه به میزان آلایندگی هوا، ضربه های جبران ناپذیر به محیط زیست، اتلاف شدید منابع مالی، وابستگی به واردات بنزین، توزیع بیش تر رانت و تشویق به مصرف بیش تر، برقی سازی خودروها را به یک الزام و ضرورت بدل کرده و چاره دیگری باقی نگذاشته است. در ضرورت این امر هم شکی نیست.

اما مسئله اصلی این است که چرا این اتفاق در زمان و شرایط درست رخ نمی دهد، چرا پیش از نزدیک شدن به فاجعه حرکت های جدید آغاز نمی شود؟ چرا نمی توان هم‌سو و همراه با جریان جهانی توسعه را درک و به سمت آن حرکت کرد؟

در واقع، برقی سازی امروز ایران، به خصوص در شرایطی که در آن قرار دارد، کاملاً شبیه به بخش دیگر خودروسازی است؛ وابستگی شدید و کامل به چین. البته در حال حاضر، چین در حوزه برقی سازی حرف اول را می زند، اما نحوه تعامل و همکاری این کشور با ایران نسبت به سایر کشورها تفاوت دارد. برای بسیاری از آن ها چین یکی از گزینه هاست و برای ایران تنها گزینه. این وضعیت حاصل همان فرصت سوزی و فقدان درایت و شجاعت و آینده نگری حکمرانی اقتصادی است.

۵ امتیاز از ۳ رای

تازه ترین اخبار و ویدیوهای خودرویی را در کانال تلگرام و اینستاگرام اسب بخار دنبال کنید.