چه کسی می تواند شاخ غول های جاده مخصوص را بشکند؟

خودروسازی دولتی
خودروسازی دولتی

با ورود دوباره سازمان بازرسی کل کشور به ماجرای خودروسازان به نظر می رسد که هم‌اکنون زمان مناسبی برای تعیین تکلیف مالکیت آن ها باشد. به قول معروف، مرگ یک‌بار و شیون یک‌بار. اما چه کسی می تواند شاخ  غول های جاده مخصوص را بشکند؟

فونیکس آریزو 8 فونیکس آریزو 8

سازمان بازرسی و خودروسازان؛ محاکمه خود در آینه؟‍!

احضار مدیران انتصابی دو خودروساز بزرگ کشور از سوی سازمان بازرسی کل کشور و تفهیم اتهام چرایی عدم ایفای تعهد یا پرسش درباره احتمال احتکار، از یک سو، به مثابه محاکمه در آینه است، چراکه هر دو به رغم کارکرد متفاوت متعلق به ساختار حکمرانی کشور هستند و از سوی دیگر، بار دیگر ثابت می کند که شیوه حکمرانی دولتی در این صنعت جواب نداده است و جواب هم نخواهد داد. هر بار هم این گونه مسائل پیش می آید، یک طرف احضار می شود، انواع و اقسام دلایل و توضیحات و توجیهات بیان می شود و طرف مقابل نیز صحبت ها را استماع کرده و در بهترین حالت راضی نمی شود و به آن ها تشر می زند و هشدار جدی می دهد.

مدیران 777 مدیران 777

خودروسازی دولتی؛ یک قصه پرغصه

از این گونه مسائل طی سال هایی که از عمر خودروسازی کشور می گذرد زیاد دیده شده است. هر بار نیز دلایل مختلفی بیان شده است. این بار بهانه کمبود ریزتراشه های الکترونیکی است؛ هر چند شایعاتی نیز مبنی بر تعمدی بودن عدم تجاری سازی خودروهای ناقص نیز وجود دارد، به نحوی که، برخی آدرس صندوق عقب همان خودروها را می دهند اما تمام این ها یک ریشه دارد و آن مالکیت دولتی است. مالکی که به ظاهر قرار است به وکالت از مردم نه تنها از سرمایه آن ها حفاظت کند، بلکه برای آن ها سودآوری هم داشته باشد، اما تا این جای کار عکس قضیه صادق بوده است، یعنی خادمان مردم در صنعت خودروسازی هر کاری که انجام داده اند هم منت بر سر مردم گذاشته اند و هم باعث خسران و زیان و از بین رفتن سرمایه های ملی شده اند. دولت ها و مدیران آمده اند و رفته اند و در این میان، صنعت خودروسازی برای مردم یک قصه پرغصه شده است.

خودروسازی دولتی؛ حکایت چوب و پیاز!

به بیان ساده، خودروسازی دولتی برای مردم حکایت چوب و پیاز شده است؛ اما هر بار که این گونه مسائل پیش می آید موجی له یا علیه خودروسازی شکل می گیرد و با آرام شدن اوضاع باز هم در بر همان پاشنه می چرخد. به نظر می رسد مدافعان و منتقدان نقش پلیس خوب و بد را برای سرگرمی مردم بازی می کنند و گویا هیچ اراده ای برای خلق راهکاری دائمی برای رفع این مشکل وجود ندارد. در این میان، نه تنها مصرف کنندگان بلکه تمام مردم ایران دچار چرخه حکایت چوب و پیاز شده اند.

نیاز مبرم به یک مرد میدان

در واقع، شرایط خودروسازی امروز کشور به گونه ای در حال پیشروی است که اگر فکر و چاره ای دائمی برای آن نشود این صنعت پنجاه ساله بیمار همین طور تمام منابع ملی را به هدر خواهد داد. در این میان، هر چه عنوان می شود بهانه است و بهانه است و بهانه. چرا خودرو گران است؟ نرخ ارز بالا رفته است؛ تحریم شده ایم؛ فولادی ها گران فروشی می کنند؛ آلومینیوم، مس، پتروشیمی گران شده است؛ قطعات نداریم؛ دچار بحران جهانی ریزتراشه شده ایم. در واقع، شرایط و نیاز امروز صنعت خودرو یک مرد میدان و عمل می طلبد. مهم نیست که این فرد از چه جنس و گروه و حزب و جناحی باشد، بلکه باید از یک سو، شجاعت و شهامت درافتادن با ساکنان این چاه ویل را داشته باشد و از سوی دیگر، باید چهره ای باشد که بتواند برای این امر ملی افراد صاحب نظر و مرتبط را به اجماع برساند. در واقع، خصوصی سازی و تغییر مالکیت خودروسازی کشور شبیه به پرداخت یارانه ها شده است. اقتصاددانان در این که پرداخت یارانه یک عمل بیهوده و سوزاندن و اتلاف منابع است اتفاق نظر دارند، اما هیچ دولتی جرئت و جسارت پایان دادن به آن را ندارد. به بیان ساده، ترس از جناح رقیب و سوءاستفاده های سیاسی و برآشفته شدن مردم مانع از این کار می شود. صنعت خودرو نیز از همین جنس شده است. اما در حال حاضر، این میدان یک مرد می خواهد تا کاری بزرگ انجام شود. مثل زمانی که لودرها به جان خاک سفید افتادند و یا تونل ها پادگان ها را به خارج از شهرها بردند و یا دو نیم کردند. به بیان ساده، باید بساط نگاه امنیتی و ویترین و پنهان شدن پشت صلاح مردم از غول های جاده مخصوص برداشته شود.

عدالتی بی عدالت؛ دولتی هستیم

در واقع، نگاه خاص و پشتوانه دولتی باعث شده است عدالت هم در این صنعت رعایت نشود، وگرنه در مسئله ای مانند عدم ایفای تعهدات معوق باید همان برخوردی که با خودروسازانی مانند آذویکو، ریگان خودرو، رامک خودرو و کارمانیا شد با دو خودروساز بزرگ نیز صورت می گرفت، اما غلبه سیاست بر اقتصاد و سوبسیدهایی که طی سال های اخیر از آن گرفته باعث شده است سیاست‌مداران اراده ای برای انتقال مالکیت آن ها نداشته باشند.

نانِ بازو و یا نانِ…

اگر شخصی پیدا شود که بتواند در یک کار حساب شده و شجاعانه ریشه دولت در این صنایع را بخشکاند و به بخش خصوصی انتقال دهد، مشخص خواهد شد که طی سالیان سال این دو خودروساز چگونه مانند اژدهایی سیری ناپذیر سر در منابع عمومی کرده اند و چه کسانی از این نمد کلاه های بسیار دوخته اند. چه کسانی در راه خصوصی سازی این دو خودروساز مانع ایجاد می کنند و چه کسانی پشت بهانه ها پنهان شده اند،‌ چراکه تمام بهانه هایی که در جلسه تفهیم اتهام در سازمان بازرسی بیان شده است برای خودروسازان خصوصی هم وجود دارد، اما آن ها نان بازو می خورند و دولتی ها با دست بردن در منابع عمومی نانِ…

اما بار دیگر باید بر این نکته تأکید کرد که یک نفر باید فارغ از هر گونه نگاه جناحی و رنگی و جانب نگری، بدون ترس از واکنش ها، برای کشور و حفظ منابع ملی یک کار اساسی انجام بدهد. در واقع، این امر یک نگاه فراقوه ای را می طلبد؛ نگاهی که توان تصمیم سازی داشته و بتواند جریان های مختلف درون حکومتی را به هم‌گرایی و هم‌افزایی برساند، اما بیش از هر چیز، این کار یک مرد عمل، یک مرد میدان می خواهد، وگرنه گوش مردم از شعارها و وعده ها و منیت های پوشالی و توخالی پر است. در این میان، مردم می خواهند بدانند چه کسی می تواند شاخ  غول های جاده مخصوص را بشکند؟

علی طجوزی

پایگاه خبری اسب بخار

به این مطلب رای دهید

تازه ترین اخبار و ویدیوهای خودرویی را در کانال تلگرام و اینستاگرام اسب بخار دنبال کنید.