افزایش تولید نگاه ملی می خواهد نه جزیرهای
تشکیل کنسرسیوم از سوی قطعه سازان برای تولید خودرو پیشنهادی بوده است که اخیراً وزیر صمت در جلسه با قطعه سازان مطرح کرده است. این موضوع در سطح فعالان و کارشناسان این صنعت با واکنش های متفاوتی مواجه شده است. برخی آن را ایده ای خوب می دانند و چگونگی اجرای آن را بسیار مهم می دانند و برخی نظری مخالف دارند. این موضوع را با «سعید صبوری»، عضو هیئت رئیسه «انجمن صنایع همگن قطعه سازان کشور»، در میان گذاشتیم. وی معتقد است که بیش از هر چیز، غیر از ثبات در قوانین، افزایش تولید نگاه ملی می خواهد نه جزیره ای.
برای شروع به عنوان یک کارشناس و فعال در صنعت قطعه سازی می خواهم بدانم درباره پیشنهاد اخیر وزیر صمت مبنی بر تشکیل کنسرسیوم برای تولید خودرو چه نظری دارید؟
ابتدا باید دید که سازمانها و ارگانهای مرتبط مجوز آن چنانی میدهند و این که آیا قطعهسازان در این وضعیت با ۴۰-۳۰ هزار میلیارد طلبهای معوق، توان دارند خودشان را اداره کنند که بعد از آن بخواهند خودروسازی راه بیاندازند.
این که قطعهسازان تولید خودرو انجام دهند مرسوم است؟
بله این که قطعهسازان در شرکت های خودروساز سهام دار باشند، اما نه به این شکل و شمایلی که اینجا هست.
مگر چه مشکلی دارد؟
قوانین ما یکروزه است و متأسفانه ما ثبات قوانین، بخشنامهها و تصمیمگیری نداریم. الان به رغم قول های مساعدتیای که داده اند همچنان با رسوب اجناس در کمرگ مواجه ایم که همچنان برای ترخیص آن ها با مشکلات و موانع همراه هستیم، چراکه همچنان درگیر بروکراسی هستیم.
یعنی بهرغم دستور ۴ ماه پیش معاون اول ریاست جمهوری همچنان مشکل گمرکات را داریم؟
بله همچنان داریم. همچنان برای ترخیص، مشکل مشخص شدن منشأ ارزی وجود دارد. دلیلش این است که جزیره ای عمل می شود. بانک مرکزی جزیره خود را حفظ میکند، گمرکات جزیره خودش را، وزارت صنعت و معدن جزیره خود را حفظ میکند. اینها باهم همسو، همگام و یکصدا نیستند.
یعنی ما اینجا با افتراق نظر بهجای اشتراک نظر روبهرو هستیم؟
دقیقاً؛ ما افتراق نظر داریم، خواستهای که مثلاً صنعتکاران دارند، انجمنها دارند، به نمایندگی از کل قطعهسازان این خواستهها برآورده نمیشود و هر روز یک بخشنامه میزنند، سدی جلوی راه تولید میگذارند، تولیدکننده باید هفت خان رستم را رد کند تا بتواند مثلاً یک اعتباری بگیرد، بعد برود در نوبت بماند که معلوم نیست آیا به او ارز بدهند یا خیر؟ اگر هم ارز اختصاص بدهند مابهالتفاوتش را مطالبه می کنند.
با این موانع، وزیر صمت چگونه گفته است تولید را باید بالا ببرید. آیا برای این دستور با قطعه سازان به عنوان تأمین کننده خطوط تولید هماهنگی ای صورت گرفته است؟
خیر، اما وزیر صمت کار درست را پیشنهاد داده؛ گفته است به تولید سرعت دهید و بیش تر تولید کنید. اما از طرفی، خودروسازی هم باید تأمین نقدینگی کند؛ خودروی بیش تر، کالای بیش تر می خواهد. کالای بیش تر، نقدینگی بیش تر میخواهد. در این میان، باید بانکها با خودروسازیها و قطعه سازان همکاری کنند. خودروسازها که تسهیلات بانک ها را با سودشان بازگردانده اند و یا در حال پرداخت اقساط با سود هستند. بنابراین بانک ها باید برای پول بانکها یک تسهیلاتی قائل شوند که از اعتبار بالاتر رود.
مگر خودروسازان به بانک ها بدهی ندارند؟
هر شرکتی هر میزانی که تسهیلات گرفته است در حال بازپرداخت با سود آن است. آن هم سودی بالاتر. بنابراین بانک باید یک مقدار تسهیلات قائل شود.
مگر تسیهلات با نرخ مصوب دریافت نمی شود؟
سود ۱۸ درصد قانونی است. اما هنگامی که برای دریافت وام می روید ۱۰ درصد پول را بدون بهره نگه میدارند تا اقساط به اتمام برسد و بعد آزاد می شود. با احتساب این مبلغ سودی که برای دریافت وام پرداخت می شود ۲۳ درصد تمام می شود اما به ظاهر ۱۸ درصد است و ۱۰ درصد از پول مان نیز بلوکه است. این بلوکهشدن هم غیرقانونی است اما هر کسی جزیره خود را میگرداند. بدون آن که بدانند این تولید و صنعت است که نابود میشود.
این که قرار است برخی از خودروها را خودروساز خودش قیمت گذاری کند و بفروشد می تواند جلوی زیان را بگیرد؟
اگر مصوب کنند که خودروساز براساس قیمت تمام شده و میزان سود معقول خودرو را به فروش برساند تازه توانسته ایم جلوی ضرر را بگیریم.
یعنی زیانهای قبلی جبران نمی شود؟
زیانهای قبلی چطور جبران شود وقتی که باید خودرو را به قیمت تمامشده با ۵ یا ۱۰ درصد فروخت. حالا ۱۰ سال طول میکشد تا ریکاوری شود. آخرین قیمتی که پراید را میفروختند، ۴۳-۴۲ میلیون تومان بود، اما در بازار صد میلیون تومان شد. بازار هوشیار است. بعد میگویند پراید کیلویی چند؟ تأکید بر فروش به قیمت کارخانه بود و این قدر به این خودرو به بهانه های مختلف انتقاد شد که تولیدش متوقف شد. چون بالاخره باید یک طوری صنعت ما را بخوابانند. الان یک نفر حقوقبگیر که ماهی دو یا سه میلیون حقوق میگیرد، در حد توانش این است که همان پراید را بتواند سوار شود و بتواند نگهداریاش کند. اما در نگهداری ماشین ۲۰۶ ماندهاند، چون قطعات و لوازم یدکی گران شده و هزینههایش بالا رفته است. بعد اگر ما میگوییم پراید کیلویی چند باید ببینیم سکه کیلویی چند است، دلار کیلویی چند است. یک ۲۰۶ که ۱۰ سال پیش ۹ میلیون تومان بوده و معادل ۹ هزار دلار بوده است، الان هم به این تاریخ اگر همان ۹ هزار دلار را فرض کنیم و هیچ مبلغی اضافه نشده باشد؛ باید همان ۹ هزار دلار باشد، اما وقتی دلار ۲۵ هزار تومان می شود، قیمت این خودرو هم بیش از دویست میلیون تومان می شود، بنابراین چرا باید آن را ۱۰۰ میلیون تومان به فروش برسانیم؟ این در حالی است که تولیدکنندگان فولاد، پتروشیمی، مس، آلومینیوم و دیگر نهاده های تولید را باید براساس فوب در بورس کالا خریداری کنند. آیا طبیعی است وقتی که تمام نهاده های تولید چندین برابر افزایش یافته است محصول نهایی مشمول قیمت گذاری شود؟ به طور قاطع معتقد هستم که همان فرمولهای شورای رقابت از پنج سال پیش تا حالا خودروسازها را بدهکار کرده است. در واقع، از زمانی که نرخگذاری صورت گرفت و قیمت ها را سرکوب کردیم خودروسازی زیان ده شد.
در واقع از جیب ملت می رود؟
خیر، از جیب سازنده می رود. چون ملت ماشین را میخرند و به دو یا سه برابر قیمت در بازار میفروشند. به چه دلیل برای ۵۰ هزار دستگاه خودرو هفت میلیون نفر ثبت نام می کنند؟ به دلیل اینکه تبدیل به کالای سرمایهای شده است. چون اگر یک نفر خودرو بخرد و یک سال بعد بفروشد باز هم چندین برابرِ سود بانکی سود کرده است. طبیعی است که برای خرید خودرو هجوم می آورند، و بازار تورم پیدا می کند و ملتهب میشود. بعد کاسه و کوزهاش را سر خودروساز میشکنند. این در صورتی است که به دلیل نظام تصمیم گیری اشتباه خودروساز به حق واقعیاش نرسیده است.
یعنی در هر صورت قیمت گذاری خودرو نباید دستوری باشد؟
اذهان عمومی را سوق دادهاند به سمت تولید داخل که تولید داخل را یک طوری سرکوب کنیم. ما میگوییم این خودرو ۱۰ سال پیش به قیمت ارز ۱۰ سال پیش هرچه بوده است، امروز باید با همان نحو به فروش برود تا تورم بازار کم شود و دیگر تبدیل به کالای سرمایهای نشود. باز تأکید می کنم، در واقع، این خودمان هستیم که با سرکوب قیمت ها خودمان را اذیت میکنیم.
با توجه به تأکید بر جهش تولید و همچنین افزایش تولید آیا واحدهای تعطیل یا نیمه تعطیل احیا شده اند؟
احیا نمیشود مگر این که کمک شان کنیم و به آنها نقدینگی برسانیم، قیمتهایشان را بهروز کنیم. چون دیگر مانند سابق نمی توان مواد اولیه مورد نیاز را تهیه کرد، چون تمام مواد مورد نیاز را باید نقدی خریداری کرد و اگر قرار باشد بعد از پنج یا شش ماه پول را برگردانند دیگر نمیتوان ادامه داد چون همه چیز نقدی شده است.
یعنی برای رسیدن به اهداف مد نظر برای تولید بیش از هر چیزی نیاز به یک اشتراک نظر داریم؟
اشتراک نظر، عزم ملی و یک مقدار آدمهایی که سالم و سلامت هستند و به فکر جیب خود و یا اقوام و نزدیکان شان نیستند و همچنین برای رسیدن به اهداف مد نظر تولید در سال جهش تولید باید نگاهی ملی و فرابخشی و جناحی داشت نه نگاهی جزیره ای.
علی طجوزی
پایگاه خبری اسب بخار
شرکت های ما و اکثر مدیران ما نگاه ملی ندارن ،متاسفانه دشمنان ما هزینه های زیادی دارن میکنن که ما به این روز ها بیافتیم ولی متاسفانه باید گفت در کشور ما شرکتهای خودرویی به راه و روش دشمنان ما رو در کشور اجرا میکنن. اقایان به خاطر سود مقطعی مردم کشورتون اعتماد مردم و توانایی متخصصان داخلی رو به نابودی نکشونید تا کی خیانت؟