بازار خودرو اسیر مسیر فرسایشی برای رسیدن به تصمیمات درست
استقبال ۱۲۰ نفری از طرح فروش خودرو نشان می دهد بازار خودرو، اسیر مسیر فرسایشی برای رسیدن به تصمیمات درست مانده است. دولت ها نیز بدون توجه به عواقب و بلایی که بر صنعت نازل می کنند، همچنان از درک واقعیت های اقتصاد عاجز مانده اند.
به گزارش پایگاه خبری اسب بخار، طرح فروش خودرو خارج از سامانه با استقبال ۱۲۰ هزار نفری همراه شده است. هر چند بازار خودرو هنوز با تقاضای انباشته مواجه است، اما این استقبال و هجوم جز برخورداری شانسی از رانت توزیع شده هیچ علت دیگری ندارد. متقاضیان مصرفی و غیرمصرفی با انگیزه های متفاوت می دانند که اگر در این طرح موفق شوند، سود قابل توجهی به دست خواهند آورد.
حکمرانی اقتصادی برخلاف آنچه باید انجام دهد و آنچه باید باشد به جای کمک به صنعت همچنان به تلاش خود برای تقویت و پرورش دلالی و رانت خواری به شکل عجیب و مستمری ادامه می دهد. البته در ظاهر قصد آن ها رساندن خودرو به قیمت مناسب به دست مصرف کننده است، اما در اصل با همین روش تیشه به ریشه بازار خودرو می زند. با همین رویه زیان بر زیان انباشته اضافه می کنند. بعد از مدتی خودشان از مصدر امور کنار می روند و از جیب ملت به توزیع رانت اقدام می کنند.
مشخص نیست که به رغم حجم سنگین زیان انباشته و افزایش میزان بدهی به سیستم بانکی و زنجیره تأمین، چرا هنوز در اخذ یک تصمیم درست ناتوان مانده اند؟ آیا واقعاً حکمرانی اقتصادی، با خودرو مردم را سرگرم کرده است؟ با توجه به این که بخش عمده ای مواد اولیه مورد نیاز خودروسازان از تأمین کنندگان داخلی حاکمیتی تأمین می شود، دولت خود به صورت پنهان از آن محل سود می برد؟ آیا حجم سود و رانت توزیعی به قدری زیاد است که ۲۵۰ همت زیان انباشته در برابر آن ناچیز می شود؟ بعد از گذشت سال های متمادی و اثبات ناتوانی دولت ها در تنظیم بازار، آیا هنوز همچنان مصرف کنندگان، به خودروسازی دولت امید دارند؟
این در حالی است که اگر مصرف کنندگان واقعی، از واکنش های احساسی و عصبی نسبت به تعدیل و اصلاح قیمت ها فاصله بگیرند، به درستی متوجه می شود که هیچ خیری در تفکرات پوپولیتسی دولتی وجود ندارد. با توجه به عمر کوتاه مدیریت و مسئولیتی که به عهده آن ها گذاشته می شود، بیشتر آن ها فقط به کارنامه سازی در زمان خود فکر می کنند. به نظر می رسد دیدگاه بلندمدت در حکمرانی اقتصادی کشور مرده است؛ تاکنون چندین برنامه توسعه تدوین شده است که هیچ کدام به درستی اجرا نشده و به پایان خوشی نرسیده است. سند چشم انداز ۲۰ ساله نیز نمونه دیگری است که حتا ذره ای به اهداف آن هم نزدیک نشده اند.
بنابراین باید دید چه عواملی باعث می شود دولت ها همچنان مصرانه صفرتاصد اقتصاد را در دست بگیرند، چه عواملی باعث می شود که به رغم عدم موفقیت باز هم اجازه ادامه فعالیت به آن ها می دهد. بازار خودرو نیز نمونه بارزی از نوع مدیریت دولتی است. این روش را می توان مصداق این جمله میلیتون فریدمن دانست: «اگر مسئولیت بیابان صحرا را به بخش دولتی واگذار کنید بعد از گذشت پنج سال با کمبود شن مواجه میشوید!»
آیا اکنون با کمبود مواجه نیستیم؟
دیدگاه ها