فضای مجازی؛ تداوم تبعیض جنسیتی فضای حقیقی
سالهاست در فضای مجازی، شاهد شوخیهای جنسیتی هستیم. این شوخیها، که گاه حتا خشونتی پنهان را در خود دارند، در شرایط گوناگون، زنان را به سخره میگیرند. آنچه در بطنِ جامعه رخ میدهد، بهیقین، در تمامیِ ابعاد زندگی نمود مییابد؛ شوخیها برخاسته از نگاهِ جامعه هستند.
این موضوعی است که شاید بسیاری از مردم، بهگونهای سطحی با آن برخورد میکنند و گاه تا مدتها در زندگیِ واقعیِ روزانه، دهانبهدهان میچرخد. خلافِ برداشتِ سطحیِ جامعه در مواجهه با این موضوع، رخدادی مهم در لایههای زیرین در حال رشد است؛ دامنزدن به فرودست نگاهداشتنِ تاریخیِ زنان یکی از فجایع اینگونه شوخیهای بهظاهر سطحی است. تبعیضهای جنسیتی، ریشه بسیار در تاریخ دارد، وسعتی به درازای تمامی سلسلهها و حکومتها، نهتنها در ایران که در جهان نیز. امروز برخی جوامع توانستهاند به برابری دست یابند – که حاصل تلاشهای بسیار زنان بوده است – و جوامعی در راستای دستیابی به آن گام برمیدارند، جوامع دیگر، آگاهانه و برخی ناآگاهانه، تاریخ را مصرّانه تکرار میکنند و در این میان، هستند جوامعی که بسیار «هدفمند» موضوعِ نابرابریِ جنسیتی را پیش میبرند.
این نگاه بر بسیاری از تصمیمگیریها – خانواده و جامعه – چیره است. هر چند، مقاومت و مقابله زنان در تمامی عرصههای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، هنری، ورزشی و… قابل تحسین است، اما شرایط زنان چون ماهیِ از تُنگشکستهای است که در اندک آبِ باقیمانده میجهد و شُشها را با تمامیِ توان باز و بسته میکند؛ برای زنده ماندن.
تأسف عمیقتر آنجاست که گاه همان نیمه در فشارِ جامعه (زنان) خود به این شوخیها تن میسپارند و همراه نیمه دیگر در سراشیبیِ وادیِ جنسیتزدگی و نگاه و ادبیات مردسالار پیش میروند. اینگونه است که خشونت را نادانسته به جان میخرند، با ضعفِ اعتمادبهنفسِ تحمیلشده، و آن را تقدیرِ همیشهگی می پندارند: «خشونتی پنهان علیه خود!»
قدرت همچنان در دست نیمه بهظاهر قویتر جامعه میماند و دایرهوار به ابطال میگردد و تداوم مییابد. آنچه قابل تأمل است و بسیار نادیده گرفته میشود، تحمیلِ خشونت بر مردان است! آنها نیز خود قربانیِ دیدگاهِ سنتی دیرینی هستند که بارِ سنگین نقشها، رفتارها و مسئولیتهای تعریفشده ویژه مردان از سوی جامعه را به دوش میکشند. بنابراین میتوان گفت، آنان نیمه بهظاهر قویتر جامعه هستند که قدرتی نمایشی ناشی از جبرِ فشارهای تاریخی را در رفتارهای اجتماعیشان ابراز میدارند. اگر این فرضیه را بپذیریم که ضعفها نیازمند ابزاری برای پنهان نگاهداشتن کاستیها و درونِ متزلزلشان و تلاش برای بقای جایگاه خود هستند، شاید به این نتیجه برسیم که این شوخیها همان ابزار مقابله هستند.
اگر بخواهیم به این درک برسیم که شوخیها، اثرِ آنی، سطحی و زودگذر ندارند، کافی است در موضوعی تأمل کنیم. موضوعِ رانندگی، یکی از پرطرفدارترین شوخیهاست. هر روز در فضای مجازی، بسیار لطیفهها و داستانها از شیوه رانندگی زنان رد و بدل میشود. زنان و مردان میبینند، میخوانند، میخندند و بازنشر میکنند، گروهبهگروه، فردبهفرد. اکنون موضوعی در میان بخشی از افراد، از قشرها، سنها و مکانهای گوناگون در جریان است. درباره آنها نظر داده میشود و فاجعهْ خواندن نظرها (کامنت) است. عمیق که بنگریم، چنان دردی در ما رخنه کرده است از افکار عمومیِ جنسیتی که یک آن، روز، ماه، سال و قرن را با خود مرور میکنیم!
اگر بخواهیم خود را وادار به توجیه و پذیرش کنیم، آن را گونهای شوخی و سرگرمی در فضای مجازی میپنداریم، اما… در روز برای انجام کارهای گوناگون در شهر تردد میکنید، کنار راننده زن نشستهاید، نهتنها احساسِ خشنودی و امنیت نمیکنید که شوخیها را ناخودآگاه، بیاینکه به آنها فکر کرده باشید و تأثیر روانی آنها را دریابید، تکرار میکنید. یادِ شوخیها بیافتید، چشم بگردانید و در گوشهگوشه شهرها، خیابانها، اتوبانها و حتا پیادهروها، در تعمیرگاهها و پمپبنزینها و… آنها را بیابید. حرفهای خشونتآمیز و برترانگارانه راننده تاکسی و مسافراناش – خواه مرد و خواه زن! – را درباره رانندگیِ زنِ خودرویی که از سمت چپ گذشت با نظرها (کامنتها) در فضای مجازی تطبیق دهید. یک آن، روز، ماه، سال و قرن را با خود مرور کنید!
نوشته و عکس: غزال شیخ زاده
من تو ۱۵ سال رانندگی دوبار تصادف کردم هر دوبار مقصر حادثه، راننده اتومبیل مقابل بود که خانم بودند… یکیشون که کاملا طلبکار بود ازم ولی با امدن پلیس نظرش برگشت…
اکثر خانم ها میخوان که خوب رانندگی کنن ولی نمیتونن، از راهنمایی و رانندگی میخوام که کنترل و سختگیری بیشتری برا خانم ها اعمال کنه.
مسعود راست میگه اینکه خیلی مسخره بشن و اذیت بشن بده ولی انصافا ۷۰ درصدشون رانندگی بسیار ضعیفی دارن و عامل تصادف میشن.و اینکه خیلیاشون با ترسی که دارن تو اتوبانا و بزرگراه ها تو باند سبقت و با یه سرعت ثایت میرن و از اینکه بخان تغییر لاین و تغییر مسیر بدن میترسن.برای همین ت باند یک نمیرن که یه وقت یه کامیون یا اتوبوس جلوشون بود باید تعویض لاین کنن که خیلی میترسن و دستپاچه میشن.
یه مصاحبه بود با یه زنی که تعلیم میداد.خودش قبول داشت که خیلی از زنا رانندگیشون خوب نیست
بله باید سخت گیری بیشتری بر زنا کرد تا رانندگیشون بهتر بشه